به نام خدا
هزار  داستان : - داستان بعدی -آخرین تعارف  هدیه مادر - یک عدد انار -مادر پیر و ناتوان و کم بینا هرچه دورو

برش نگریست چیزی قابل تعارف به فرزندی که در

حال ترک او بود  نداشت . ناچار از درون جعبه دارویی فقط یک انار پیدا شد و ان را به اصرار کف دست فرزندش نهاد و تا ماجرای پس از ان

هزار داستان :نام نیکو نهند بر فرزند

کاستی ها را ببخشید




 هزار داستان :


اطفالی که نامشان مهمتر از ماهیت خودشان بود


تاریخ نگارش و تدوین 1/8/99

زمانی خبر جنجالی و بار دار بودن عروس خانواده دست به دست و دهان به دهان شد و بهمراه پیامهای شادی و تبریک های گوناگون و دعوت های متوالی از طرف فامیل های دور و نزدیک به میمنت اضافه شدن فرزندی دیگر  به خاندان تیمور خان ،تا مدتها دور همی های مداوم  را تدارک دیدند .غوغایی وصف نا پذیر در همه ابعاد زندگی فامیلی بپا کرد . از خود طفل مهم تر و مرسومتر نامگذاری طفل بود . که طی مراسم خاصی هر باره قبل از تولد فرزند،  از برای آن خاندان بزرگ و محتشم و پر جنبه بوقوع می پیوست .از تولد حضرت آدم و حوا گرفته تا نسل حاضر و امروزی نام گذاری فرزندان تا حدودی نه مشکل بوده و نه درد سر ساز که معمولا توسط پدر ،مادر ، پدر بزرگ ویا مادر بزرگ یا هر فرد محترم و بزرگوار در فامیل نامی بر فرزند متولد شده انهم پس از تولد گذاشته میشده است . اما در آل تیمور خان وضعیت بکلی متفاوت و با رسم و ایین خاصی نام گذاری طی تشریفاتی انهم قبل از تولد طفل نام  مناسب  ذخیره و بعد از تولد بر او نهاده میشد . نامی متفاوت و در خور و شایسته و زیبا ، کمیاب و تکرار نشدنی در طول حیات زندگی این خاندان بقول خود، بزرگمنش و والا مرتبه بر طفل میگذاشتند . رسوم استثنایی که کمتر و شاید هرگز در هیچ جایی از دنیا بر گزار نمیشد .نقش پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها همچنان در صدر توجه  و برنامه هنوز میدرخشید اما انهم تابع مقررات ویژه اعمال میشد . با جمع آوری اسامی گوناگون توسط کلیه  افراد   فامیل از منابع مختلف مانند کتب و مجلات و فیلمها و سریالها و داستانهای کهن و نوین و از  قول و اقوال و روایتهای گوناگون ، از اسامی تاریخی و جغرافیایی از کلام بازاری و محلات و قوم و تبار و از زبان این و آن و صدها منابع معتبر و غیر معتبر جمع آوری ، در وهله اول پس از   جمع آوری اسامی  سپس  ضبط و ثبت میشد . این اسامی آورده شده در نسخ گوناگون توسط پدرو مادر بزرگ از هر دوسویه تا عمه خاله و دایی و عمو و فرزند زادگان بالغ گرفته تا دوستان خانوادگی نزدیک و صمیمی که رفت و آمد خانوادگی با یکدیگر داشتند شامل میشد .تنها شانس و  نقش پدر ، مادر در این ماجرای نامگذاری صفر بنظر می آمد . زیرا انها مسوول اجرا و تدوین برنامه نامگذاری و تبعیت از قانون درون خانوادگی آل تیمور خان بودند . نامی مبارک و در خور این قوم بزرگ که همسان نام اجدادی و خوش آهنگ که هم زیبا ، با مسمی باشد ، انتخاب و بر طفل متولد شده می نهادند . اگر چه همه در این برنامه نام گذاری سهیم و دخیل بودند ،اما دل خوری ها و قهر و ناملایماتی بوجود می امد تا سالها در درون این فامیل ادامه داشت و از بین بردن انهم کار بس مشکلی بود . هر بار قبل از تولد طفلی در چهار گوشه محل زندگی خاندان  صدها شاید بیشتر از نام دخترانه و پسرانه جمع اوری و ذخیره میشد تا بوقت مناسب طی شرایط خاصی نام را بر فرزند تازه متولد شده بگذارند . امان از  نقش بازی گران صحنه و کاسه از آش داغ تران مجلس ،  برخی افراد در فامیل که بقول معروف موش میدوانیدند و یا آب زیر کاه بودند و مار بی رنگ زیر بافه  همانند بقلمون رنگ می ساختند و میباختند و در جمع تاثیر گذار و دو بهم زن و تفرقه افکنی بی دلیل راه می انداختند . سر انجام  پس از انتظار  حدود یک ماهی نزدیک به تولد طفل همه فامیل  دخیل در نامگذاری طفل موظف به شرکت در مهمترین جلسه نامگذاری نهایی فرزند خوش قدم خاندان  بودند. با سیاهه  نامهای انتخابی  خود ، گردهمایی شادمانه علاوه بر شادی و ضیافت از نقطه نظرات و اسامی جمع اوری شده رونمایی میشد که بهترین را انتخاب و در زمره نام طفل یا اطفال متولد شده قرار می گرفت  . حرص و شور و نگرانی  بسیار در بین گروهی از افراد در جمع حاضر در این جلسه که مبادا  تنها نام منتخب ، انها  از قلم بیافتد یا انتخاب نشود بوضوح احساس می شد  .گره دوم و مشکل بهم خوردن مجلس با شلوغ بازی و قهر و ترک از آن مجلس میمون و مبارک بود که خاطر همه بخصوص پدر و مادر  صاحب فرزند هنوز متولد نشده را مکدر میساخت و آنان که مجلس را ترک میکردند برای بار دوم نه مجاز به شرکت و نه ارتباطی صمیمانه درون خاندانی داشتند .  این امر نگرانی کاهش محبوبیت و جمعیت طرفدار فامیلی خاندان را بیشتر میکرد . وضع  بطور کلی خیلی باب دل خانواده ها نبود و عیب کار هم در مسایل درون و مقررات اجرایی در این قولنامه نامگذاری بر اطفال خاندان تیمور خان بود که نیاز به اصلاح بود یا منسوخ شدن و باطل کردن ان و اختیار تام بر عهده همان پدر و مادر باشد راه حل اصلی و پرهیز از جنگ و جدل خانوادگی میبود .  بهر حال جلسه اخر قبل از تولد، مهمترین جلسه حتی با اهمیت تر از جشن تولد نوزاد بود که بابت  نام گذاری نهایی، هویت و نام اصلی طفل را مشخص میکرد . آقایان و بانوان و صاحب منصبان با رتبه درون فامیلی از هر قشر  و صنف و گروه  اجتماعی در هر گوشه از محل زندگی  خود هر نامی که مد نظر داشتند با انتخاب فقط دو نام یا پسرانه یا دخترانه به لیست نهایی افزوده میشد . منتها هر فردی با پیش بینی از پسر یا دختر بودن نامهای خود را برای ارایه واگذار میکردند . بدون در نظر گرفتن نتیجه آزمایش پسر یا دختر بودن  فرزند  مادر ،هر فرد مجاز به انتخاب نام دختر یا نام پسر بودند وچنانچه نام انتخابی انها مثلاپسر بود و  فرزند پس از تولد دختر از آب در می آمد پیش بینی غلط از اب در می امد ، با  ان که شانس خود را از دست داده بودند و طفل دختر بود نام انها از لیست نهایی نام گذاری  خارج و نوبت به فرد بعدی  میرسید تا انتها  نامها حذف و اضافه  شده تا سر انجام نام نیکو برای  طفل  هنوز متولد نشده معرفی  میشد . برای دو قلو و چند قلو بودن هم برنامه جدا گانه داشتند . فعلا برنامه تا حدود نود درصد بر اساس تک قل بودن تدوین میگردید تا کنون در این خاندان تولد دو قلو به بالا اتفاق نیفتاده بود . پاره ای از اسامی منتخب و ارایه شده بانوان  مختلف بود. نامهای برخی که بر این باور بودند اسامی باید حتما گل دار باشد  مانند گلتاب ، گلناز ، بی بی گل ، گلنار ، سحر گل تر گل ماه گل برخی نامهای تاریخی و برخی نامهای مذهبی را پیشنهاد داده بودند و برخی هم گفته بودند نام دختر باید ملوک دار باشد مانند خاتم ملوک تاج ملوک قمر ملوک دام ملوک بیگم ملوک و برخی هم معتقد که نامها باید خارجی باشد بدون در نظر گرفتن نامهای غیر مجاز نامهای لوسی ماریا کاترین  هاری جولیا و تریسی را ارایه داده بودند . برخی حرص و هیجان بر اسامی را فراتر از قواعد زمانی و مکانی درون خانوادگی ارایه داده  بودند . اگر چه در اصل نظرات و اید ه ی پدر بزرگ ها و  مادر بزرگها ارجح تر نمود داشت اما نقش پدر و مادر بطور نا محسوس حرف نهایی  را در انتخاب نامهای مجاز در امده و نام انتخابی از شمارگان نامهای انتخابی خود بر طفل نهاده و کار به پایان خود میرسید . با بر پایی  جشنی مفصل  در دیدار فامیلی و بیان صد نکته مهم اجدادی در این گرد همایی مورد توجه  بود. والا نه تنها  این جلسه بلکه صد جلسه دیگر هم گره ای از توافق نام گذاری بر اطفال باز نمیکرد . این را همه افراد قوم بر ان اگاه بودند . سر انجام با ماست مالی با یک نام معمولی و مرسوم قال قضیه کنده میشد و حرفی باقی نمی گذاشت . بعد از تولد طفل ، افراد واجد شرایط در انتخاب  بهترین نام و  نام گذاری  طفل  در جشن مهمی  شرکت میکردند و اسامی خود را  قبلا ارایه داده بودند و منتظر نام گذاری و انتخاب خود در حالتی متغیر و متحیر بسر میبردند  . برخی با تشریف فرمایی در غرور بی اندازه غوطه ور بودند  که اسامی پیشنهادی انها یک سر و کله بالاتر و والاتر است و نام انها تا ابد بر  فرزند این خاندان  افتخار  امیز میدرخشد و برای انها مهم بود که نام انتخابی فرزند خوش شانس  متعلق به آنهاست  .  گاهی در  ماجرای تولدو حکایت نام گذاری  اتفاق خارق العاده ای رخ می داد که زبان و دهان همه از تعجب بسته  می ماند.دستور العمل نام گذاری کشک بود و ماستمالی بدون توجه نامی مورد دلخواه توسط  اولیا انتخاب و توجهی به  رای و نظر دیگران و نام انتخابی انها نداشتند .  وقت زایمان و  بستری و عمل سزارین بجای زایمان طبیعی در بیمارستان فرا رسید و پس از گذراندن روزی چند مادر به منزل منتقل شد درست روز انتخاب و نام گذاری نهایی بود تعداد زیادی از فامیل با هلهله و شادی در جمع خانوادگی دور هم به شادی میپرداختند . شادی فزونتر آنان بیشتر  بابت  مرحله نام گذاری بود تا تولد خود طفل و اینهم تا حدی به ظاهر و خود نمایی افراد رونق میبخشید تا تولد انسانی تازه قدم به دنیایی نو گذاشته . این طرز بروز رفتار ها عملا و بی اختیار یا عمدا مشاهده میشد و کار بس پیچیده  مرموزی نبود .و در انتظار نام منتخب خود بر فرزند متولد شده  بودند که   مادر  از بستر بعد از زایمان ندا داد محمد و رضا را حاضر کنید . تعجب اینجا بود که چگونه به خود اجازه داده اند نام طفل را خارج از رسم و مرام خاندان بزرگ تیمور خان انتخاب کرده اند و در ثانی چرا اسم مرکب بر طفل نهاده شده .لحظه ای بعد اطفال دو قلو در دستان مادر بزرگ و پدر بزرگ از گهواره خارج و در چپ و راست مادر نهاده شد و اینجا کل و شادباش همه را تا سرحد شادی و سرور  و اوج شادمانی رسانید .از اولین دو قلوی خاندان بزرگ تیمور خان و شکستن تابوی قدیمی نام گذاری و روش جدید بدون درد سر نام گذاری توسط پدر و مادر طفل تازه  چشم به جهان گشوده همه جدا متحیر و خوشحال شدند .  گذشته  از آن همه تولد این دو قولوی ناز را به فال نیک گرفتند و به ادامه شادی و تعارف شیرینی قدوم نورسیده تبریک بار یکدیگر میکردند تا این حد و اندازه شادی به خاندان ارجمند و بزرگ و پر جمعیت خاندان تیمور خان رو نکرده بود . دل همگان شاد باد



1/8/99

داستان کلاه** کلاهی که هر گز بسرم نرفت - باد اورده را باد میبرد

اصطلاح - ضرب المثل ایلی (متنجنه )

داستان قربان قسمت اول- اجل برگشته میمیرد نه بیمار سخت 1

داستان و ماجرای کوتاه اسب ربایی من - نان و نمک بچش اما شکستن نمکدان هر گز

هزار داستان -عروسی نا فرجام زلیخا ، دختر زیبای ایل

هزار داستان :ابتکار مفید خانم آموزگار در کلاس و آموزشگاه

هزار داستان ::تر فند بازگشایی زبان ساحری که وانمود میکرد بطور مادر زادی لال است.

طفل ,تولد ,، ,مادر ,بودند ,گذاری ,نام گذاری ,از تولد ,و در ,تیمور خان ,در این

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تحــقیــقات،مــطالب آمــوزنده كاملترين مرجع تخصصي پایان نامه ، پروژه ، مقاله bhmari-nazaei14 داستان کوتاه عاشقانه | سایت عاشقانه ها دنیای از خوشمزه ها mahin380 happylife-jook soft download آموزش های همگانی