داستان کلاه** کلاهی که هر گز بسرم نرفت - باد اورده را باد میبرد
اصطلاح - ضرب المثل ایلی (متنجنه )
داستان قربان قسمت اول- اجل برگشته میمیرد نه بیمار سخت 1
داستان و ماجرای کوتاه اسب ربایی من - نان و نمک بچش اما شکستن نمکدان هر گز
هزار داستان -عروسی نا فرجام زلیخا ، دختر زیبای ایل
هزار داستان :ابتکار مفید خانم آموزگار در کلاس و آموزشگاه
هزار داستان ::تر فند بازگشایی زبان ساحری که وانمود میکرد بطور مادر زادی لال است.
هزار ,بزودی ,بلاگ ,اسب ,کره ,داستان ,هزار داستان ,سرنوشت کره ,کره اسب ,داستان سرنوشت ,و در ,هزار داستان سرنوشت
درباره این سایت